مسافر غریب زمین!
چشمانِ انتظار از نیامدنت سفید شد. کمر صبر شکست. تا به کی دنبال رد پایی از امید به آمدنت باشیم؟!
قرنهاست بانشانه هایی از رخ نمودنت ، خود را امیدوار ساخته ایم. اما متی ترانا و نراک ؟(1)
عزیز خدا ! بگذار ما باز دلمان را به نشانه ها خوش کنیم.
می گویند دم آمدنت زمین زندگان را به بلاهایش مبتلا می کند و آسمان با بارانهای پی در پی گوشت بر تن مردگانی که با آرزوی هم رکابی «تو» سر بر خاک نهادند، می رویاند تا به محض آمدنت همراهیت کنند.
می گویند خدا منتظرانت را از غربال ما مردم بر می گزیند ،(2) تا آنهایی که به «تو» معرفت و یقین دارند ، منتظرت باشند.
می گوییم ما کجای این غربالگری هستیم؟! ماکه فههمان از دین اندک است ، اما به دل و به جان دوستت می داریم ، در کجای جاده ی انتظار ایستاده ایم؟!
اصلا ما را به این جاده راهی هست؟!
مسافر محبوب زمینیان ! ادب آداب انتظار را برایمان از خدا بخواه. باشد که ما نیز جرعه ای از چشمه ی پر آب معرفت « تو »بنوشیم.
امام مهدی (عج) در قرآن
وَأستَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَّکانٌ قَریب* یَومَ یَسمَعُونَ ألصَّیحَةَ بِالحَقِّ ذَلِکَ یَومُ الخُروجِ(3)
گوش فرا ده و منتظر باش که منادی از مکانی نزدیک ندا دهد.روزی که همه صیحه را به حق می شنوند.آن روز روز خروج است.
* امام صادق علیه السلام فرمود: منادی صیحه ای به نام قائم و نام پدرش علیهما السلام ندا می دهد.
یَومَ یَسمَعُونَ ألصَّیحَةَ بِالحَقِّ ذَلِکَ یَومُ الخُروجِ فرمود به قائم علیه السلام از آسمان ندا می شود و آن روز روز خروج است.(4)و(5)
ویژگی های امام مهدی (عج)
آرزو شده(مؤمل ، مأمول)
أمَل در لغت عربی به معنی امید و آرزو است. مؤمل یا مأمول یعنی آرزو شده و کسی که مردم به او امید بسته اند و چشم انتظار اویند. این تعبیر از جمله لقب های امام مهدی(عج) است. همه مردم دنیا چشم انتظار قیام آن منجی بزرگند تا با ظهور خویش ستم و تبعیض و تعدّی را از سرتاسر جهان برطرف ساخته، دنیا را پر از عدل و داد سازد. لقب مأمول به این حقیقت اشاره دارد که چون همه آرزوی ظهور آن حضرت را دارند به او امام مأمول می گویند. در قسمتی از زیارت « آل یس» آمده است: «سلام بر تو ای مقدّم بر همه عالم که تمام مخلوقات در آرزوی تو به سر می برند.»(6)
امام حسن عسکرى علیه السّلام فرمود: «آن هنگام که حجّت علیه السّلام به دنیا آمد، دشمنان گمان کردند که ایشان را مىکشند تا نسلش را قطع کنند، پس چگونه دیدند قدرت خداوند را؟ که نامید او را مؤمل» (7)
در دعاى ندبه اشاره به این مضمون شده: «أین محیی معالم الدین و اهله » کجاست آنکه آرزویش داریم برای زنده نگه داشتن قرآن و یا در بخش دیگری از دعای ندبه می خوانیم « بنفسى انت من امنیه شایق یتمنى من مؤمن و مؤمنة ذکرا فحنّا» که« امنیه» باز به معنای آرزو شده است.(8)
امام جعفر صادق علیه السلام و امام مهدی (عج)
شیخ صدوق در کتاب گرانسنگ کمال الدین و تمام النعمه 53 حدیث از امام صادق علیه السلام مرتبط با امام عصر (عج) نقل نموده است.محتوای این احادیث درباره ی :
امامان دوازده گانه ، شباهت ولادت امام مهدی (عج) با ولادت حضرت موسی علیه السلام ،شباهت ایشان (عج) با حضرت یوسف علیه السلام در ناشناس بودن ، وجود سنتهایی از انبیا الهی ؛ نوح ، موسی ، عیسی ، یوسف علیهم السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله در وجود مبارک ایشان (عج) ، طولانی بودن غیبت قائم (عج) ، شک مردم آخرالزمان در مورد وجود قائم (عج) ، ، امتحانات مردم ، غربال مردم ، خواندن دعای غریق برای نجات از فتنه های آخر الزمان ، ثواب انتظار ظهور قائم (عج) ، آموزش به شیعیان عصر غیبت در اظهار ارادت به مولایشان مهدی (عج) «سیدی غیبتک نفت رقادی.... آقای من ! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده ، آسایش قلبم را سلب نموده و....» ، اشاره به فرود آمدن عیسی علیه السلام در زمان ظهور حضرت (عج) واقتدا به ایشان است.
دعای غریق سفارش شده ی امام صادق علیه السلام برای هدایت در زمان غیبت « یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک»(9)
امام مهدی (عج) و منتظران
آیت الله محمدجواد انصاری همدانی
در سال 1320 ه.ق مطابق با 1280 ه.ش در شهر همدان به دنیا آمد. مادرش قبل از تولد ایشان خواب دیده بود:
«ملکی مرا به آسمان برد از طبقات آسمانها عبورم داد و آنگاه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم که سرشان را بالا آوردند و بشارت فرزندم را به من داده و فرمودند: خیلی مواظب این بچه باش که مورد نظر ماست.»
پدر ایشان مرحوم حاج ملافتحعلی همدانی، از علما و فضلای همدان بود. البته زادگاه ایشان شیراز بود، ولی بعدها برای تبلیغ و برنامههای مذهبی مأموریت پیدا کرد و به همدان آمد و در آنجا رحل اقامت افکند. مادر ایشان انسانی وارسته بود به نام ماهرخسار السلطنه .
محمدجواد در سن 8 سالگی تحصیلات حوزوی خود را در شهر همدان آغاز کرد. فقه و اصول را نزد اساتیدی از جمله آقای سیدعلی عرب نجفی تلمّذ نمود و نیز در بعضی کتب فلسفه نظیر منظومه سبزواری و اسفار از ایشان بهره برد.
رشتۀ طب خمسه یونانی را در همدان نزد حاج میرزا حسین کوثر همدانی آموخت و در طبابت صاحبنظر بود به گونهای که فرزندانشان نقل میکردند در منزل همگی از معالجه اطبّا بینیاز بودند و پدر، خود بهترین طبیب بود، البته این فقط درمورد فرزندان نبود و گاهی از اطراف و اکناف برای معالجه خدمتشان میرسیدند.
شیخ محمد جواد انصاری با داشتن استعداد و توانایی ذاتی بسیار بالا و نیز پشتکار و همتی والا در همان سنین جوانی یعنی در سن 24 سالگی موفق به دریافت درجه اجتهاد شد.
بعدا از این که مرتبه اجتهاد ایشان توسط علمای همدان تأیید میگردد به تشویق بعضی از بزرگان به قم سفر میکند و در درس مرحوم آیتالله عبدالکریم حائری یزدی حاضر میشود و بعد از آشنایی و ارتباطی که بین این دو بزرگوار برقرار میگردد، با وجود آنکه شیخ عبدالکریم به ایشان میفرماید شما دیگر نیازی به تحصیل در قم ندارید و همان برگه اجتهادشان را تأیید میکند ولی آقای انصاری چند سال درخدمت آن بزرگوار میماند. آقای حائری ایشان را به خدمت آسید ابوالحسن اصفهانی نیز میفرستد و ایشان برگه را با تجلیل امضاء میکند.
هم چنین برگۀ اجتهاد آقای انصاری به تأیید بزرگانی مانند آیت الله محمدتقی خوانساری و آیت الله قمی بروجردی میرسد. سابقۀ آشنایی آقای انصاری با بزرگانی نظیر امام خمینی، آیت الله آخوند ملا علی معصومی و آیت الله سید محمد تقی خوانساری در همان حوزه درسی شیخ عبدالکریم حائری بود و هم مباحثه ایشان آیت الله گلپایگانی بود.
آقای انصاری پیش از سفر به قم و آغاز سفر به قم و آغاز تحولشان در همدان تدریس دروس سطح و درس خارج داشتند.
طلاب که برای درس و بحث نزد وی میآمدند برایش خبر آوردند که عارفی شوریدهحال در لباس اهل علم به همدان آمده و علما و فضلا به جلسه وی حاضر شده و به دورش حلقه زدهاند. او که این اخبار را میشنود، وظیفه خود میبیند که برود و آن جمع را ارشاد کند و چون وارد آن مجلس میشود، نزدیک به دو ساعت برای آنها صحبت می کند و دلیل میآورد تا آنها را راضی کند که غیر از راه شرع راه دیگری وجود ندارد و بقیه راهها انحراف محض است. امّا در همین اثنا و در پایان صحبتهای وی، آن پیر روشن ضمیر سر بلند می کند و نگاهی نافذ به وی مینماید و تنها یک جمله میگوید که:
«عنقریب باشد که تو خود آتشی به سوختگان عالم خواهی زد»
و این جمله چون تیری در جانش مینشیند و تحولی عمیق در او ایجاد می کند، به تهذیب و تزکیه مینشیند.
ایشان از
ابتدای سلوکش مقام رضا و تسلیم را که مقام اولیاء خدا پس از یک عمر مجاهده
است، تمرین می کند و راضی به رضای حق تعالی و تسلیم به قضای او است،
از همان زمان جوانی، صاعقه های سلوک، ذمّ و آزار دیگران، تنهایی و تحمل بار
عشق، و فوت پسرش که وقتی از آن خبردار شد خم به ابرو نیاورد.
او می گوید:
« از خدا خواسته ام کسی مرا نشناسد و من هم کسی را نشناسم و فقط توجهم به مبدأ باشد.»
امّا خواست محبوب برخواست او مقدم است و آقای نجابت به توصیه آقای قاضی (ره) خدمت ایشان می رسد.
و ماجرا از این قرار بود:
« آقای نجابت از مرحوم قاضی سؤال می کنند: بعد از شما به چه کسی مراجعه کنیم؟
می فرمایند به آقای انصاری که توحید را مستقیماً از خدا گرفته. آیت الله
نجابت به ایشان مراجعه می کنند و اصرار می نمایند. امّا ایشان استنکاف می
کنند تا این که بعد از چند روز اصرار آقای نجابت، می فرمایند:
ما می خواستیم کسی از احوالات ما خبردار نشود امّا اینک خواست خدا چنین است.»
و این بار هم او تسلیم تقدیر الهی می گردد، هر چند که گمنامی را بیشتر دوست داشت!
می فرمود:
« این اواخر که یک مقدار شناخت حاصل شده و رفت و آمد ما زیاد شده کار ما به مشکل برخورده.»
محفل انس او تنها خاصّ شاگردان نبود؛ هرکسی را با متناسب با سعه وجودی خود سیراب میکرد، حتی علما و مراجع به خدمتشان میرسیدند و تقاضای دستورالعمل یا توصیههایی خاص خودشان داشتند، و به این ترتیب ایشان در اثر عنایت الهی، مرجع مراجع میگردند. اما در میان شاگردان ایشان میتوان به این بزرگان اشاره کرد: آیت الله حسنعلی نجابت، آیت الله شهید سید عبدالحسین دستغیب، آقای غلامحسین سبزواری، آقای بیات، حجت الاسلام و المسلمین عبدالله فاطمی، و ...
در سال پایانی عمر شریفشان قلب پاک ایشان دچار کسالت شد . ایشان را نزد دکتر اردشیر نهاوندی که متخصّص قلب در تهران بود بردند.چون قلب ایشان را معاینه کرد گفت : آیا شما عاشق کسی هستید ؟ این قلب بیست سال است که تحت فشار سنگین عشق است !
حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) درباره ایشان فرموده: آقای انصاری توحید را مستقیم از خدا گرفته است.
حاج احمد انصاری می گوید:
آقا به
مجالس توسّل به اهل بیت خصوصاً حضرت سید الشهدا ( ع ) فوق العاده اهمیت می
دادند و می فرمودند : حتماً برنامه روضه هفتگی داشته باشید ولو با افراد
کم و سعی کنید در برنامه های اعیاد و عزاداری دوستانتان هم شرکت کنید
خودشان هم به آقا سید الشّهدا خیلی حساس بودند و اصلاً نمیشد جلوی ایشان
روضه کربلا خواند چون از حال می رفتند . وقتی اسم حضرت ولی عصر ( عج ) می
آمد ایشان یک مرتبه رنگش عوض می شد . ایشان غیر از زیارت عاشورا بسیار
تاکید میکردند میفرمودند که زیارت آل یاسین هم زیاد بخوانید و بدین وسیله
به حضرت ولی عصر ( عج ) توسل کنید و از حضرت ایشان بخواهید که مشکلات دنیا و
آخرت و سیر و سلوک شما را برطرف کند . چون حضرت ، ولی عصر است و اختیار ما
با اوست .
آقای اسلامیه :
من خودم یک بار از ایشان پرسیدم که چطور می توان خدمت امام زمان رسید ؟
فرمودند : هنگامیکه حضور و غیبت ایشان برای شما یکسان باشد( یعنی هر لحظه
حضرت را حاظر و ناظر بر اعمالت بدانی )
اما در مورد تشرفات خودشان هرچقدر اطرافیان اصرار می کردند می فرمود که سوال نکنید . البته شاگردان ایشان از این سوال ها نمی کردند و آن هایی که سطح پایین بودند می پرسیدند .
در روز 9 اردیبهشت سال 1339 ه.ش مطابق با 2 ذیالقعده 1379 ه.ق دفتر حیات طیبه این عارف شوریده بسته شدتا در نشئه دیگر سیر خویش را از سر گیرد و در حضور حضرت دوست سودای خویش را به سرانجام رساند.(10)
..................................................................
منابع:
1-بخشی از دعای ندبه
2- اشاره به حدیثی از امام باقر علیه السلام درباره ی غربال مردم در آخرالزمان و پاک شدن آنها که در غیبت نعمانی ص205 و همچنین ترجمه کمال الدین ج2 باب 33 ص 22 آمده است.
3-سوره ق 42-41
4-تفسیر القمی 2/327
5-ترجمه کتاب المحجه فی ما نزل فی القائم الحجه ، سید هاشم بحرانی ترجمه امیر خانبلوکی ص208
6- بخشی از زیارت آل یاسین ، وبلاگ قرآن و مهدویت،
7-نجم الثاقب باب 2
8-موعودنامه ، فرهنگ الفبایی مهدویت مجتبی تونه ای ، ص724-723،
9-کمال الدین ج 2 باب 33 صص42-1
10- برگرفته از کتاب سوخته ، شرح حال سالک عارف انصاری همدانی
این یک نظر آزمایشی است.